۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است

  • ۲
  • ۰

رنگ سال هم اعلام شد...

.

.

.

.

رنگ نیلی

.

.

.

.

همان رنگ صورت مادر

بوی فاطمیه داره میاد

بوی دیوار

بوی در

بوی آتش

(السلام علیک یا صدیقه الشهیده)

  • ۱
  • ۰

خووووب، نزدیک ولنتاین شد...
یادتونه دم محرم هی میگفتین پول هیئتارو خرج فقرا کنین؟؟؟
یادتونه میگفتین پول نذری ها رو بجاش برای بچه فقیرا مرغ و گوشت بخرین؟؟؟
حال نوبت توئه ، تویی که دم محرم این حرفارو میزدی، حالا تو چرا پول عروسکا و کافی شاپا و شکلاتاتو خرج فقرا نمیکنی!؟
تو چرا نمیری جای عروسک مرغ بخری بدی دم خونه فقرا؟؟؟
تو دختر خانوم، تو چرا پول کادوت رو نمیری یه دست لباس بخری برای بچه فقیر ها؟؟؟
یا چرا اصلا پول کافی شاپ ها و رستورانایی که میخوااین برین رو غذا نمیخربد و نمیدید به فقرا؟؟؟
دیدین؟؟؟ هیچ کدومتون عرضه همچین کاری ندارین.... ینی دلش رو ندارین که از دوست...یا ... که میدونین دو روز دیگه ولتون میکنه بگذرین....
اون وقت توقع دارین ما از امام حسینمون بگذریم؟
از هیئتامون بگذریم؟؟؟
از کسی بگذریم که آبرو و اعتبارمون رو مدیونشیم؟؟؟
نه.... این خبرا نیست....

حالا بفهمید که هرچیزی جایگاه خودش رو داره...
کمک کردن به فقرا جای خودش، هیئت امام حسین جای خودش....

تازه خبر ندارین بیشتر پول هییت ها هم فقرا میدن



  • ۲
  • ۰


عنــــوانِ درسی دو واحـــدی که از سالِ اولِ ورودم به دانشگاه به شدت از آن واهـــــمه داشتم!

درسی که معمولا"باید درآن یک سِری خُزعبلات(!)که خودت هم سردرنمی آوریشان حفظ کنی

و برای دانشــــجویانی که قــــرار است مات و مبهوت نگاهت کننـــد ارائه دهی...!!!!!!

هنــــــوز ســـایه ی هولناکِ این درس، حـــوالی افکارم پرســـه می زند امــــا ؛

قصــدم از اینجـا آمدن به هیچ وجه معرفیِ این غولِ بی شاخ و دُمِ دو واحــدی نبود

امروز در یواشکی هایم، شـــیوه ی ارائه را از نگاهی دیگر رصـــد کردم...

...

"زندگـــی" بزرگترین ارائه ی هــــر انسان در طول عمرش است!!!

سخت ترین و طولانی ترین درسِ آدم هـــــا!!!

خـــــــدای من! زندگی از این زاویه چقـــدر هولناک به نظر می رسد...!

من روی صحنــــه در حال ارائه ی زندگی...

گاهی غرق در خودم...

بیان انواع حرف هـــــا...

بروز رفتارهــــا...

و خـــــــــدا از ابتدای زندگی ، با دقتِ تمام، ناظـــر بر ارائه ام!!!

...

همین لحـــظه تمام افکارم را خط خطی می کنم!!!!!!

شاید ترسیدم!

نه............به گمانم شرمم شد...

یا رَحمان....

یا رَحیـــــم....

یا سَـــتار العُیوب.....

ثَبِت قَلبی عَلی دینِک