• ۲
  • ۰


پ ن : طراحی کار خودمه

شعرو یه جایی دیدم به نظر قشنگ اومد،حیفم اومد کاری نکنم براشون!



























  • ۴
  • ۰

هر چه کردم نشدم آنچه شما میخواستی / ای که عالم به کف توست خودت کاری کن

  • ۴
  • ۰

نمی آیی…!

و من همیشه گمان میکنم دلیل تمام دلشوره های غروب این شهر تو هستی!!


پ ن : طراحی خودم

دانلود عیبی نداره فقط صلواته یادتون نره!!

  • ۵
  • ۰

(یا حضرت علی اکبر علیه السلام)


تو اذان گفتی و داوود به شیدایی گفت / یا رب این کیست عجب زنگ صدایی دارد


  • ۳
  • ۱


جهت دانلود فایل اینجا کلیک نمایید.

پ ن : طراحی کار خودمه

  • ۴
  • ۰

کسی که پیرهن عشق تو به تن نکند / به صد کفن اگر آید به حشر،عریان است

  • ۵
  • ۰

گفت:

هنـــوز با ایــن گرانی پای آرمان هــــای انقلاب و رهبرت هستی؟؟؟

گفتم:

در مکتب امام حسین علیه السلام ، ممکن است زمانی آب هم برای نوشیدن نداشته باشی!!!!

  • ۴
  • ۰



آغازین روزهای ماه «شعبان» است و
دلم در اوج لحظه های سبز، با یادت پر می گیرد؛

تا آن سوی پروازهای آبی عشق!
تا آن سوی تبسّم های سپید یاس!

تا سبزترین کوچه، در نگاهِ مشتاق «مدینه»!
تا آبی ترین آستانه احساس!

باز هم کربلا! کربلا! باز هم در اوج لحظه های سبز
با فراوانی یادت همراه می شوم؛ مدینه!
 

و «قنداقه ای» که فرشتگان برای تماشایش
از روح القدس علیه السلام نوبت می گیرند!

مدینه و هیجان توّلد نیمه دوم سیب!
مدینه و تبسّم های تازه شکفته پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم !

مدینه و عشق بازیِ نگاه عاشقانه مولا علیه السلام !
مدینه و آغاز مرثیه ای در چکامه زهرا علیهاالسلام !

مدینه و کوچه هایی که در عطر سیب گم می شوند!
مدینه و...

باز هم کربلا، باز هم تصویر میدان:
نیزه و شمشیر و زخمی سختْ جانکاه!
آه! نمی شود بی نام کربلا، یاد از «حسین علیه السلام » کرد.

باز هم ذهن مرا «قنداقه» ای آکنده از عطر سیب
از کربلا به سمت مدینه می برد؛
 

هنگامی که تمام فرشته ها، برای دیدارش نوبت می گرفتند
 
و آسمان به پاسِ قدمش، کهکشانی از نور، زیر پایش گسترده بود.

تولّدی بسیار شبیه به هم!
 
یکی سبزسبز عروج می کند، دیگری سرخ سرخ!

یکی از آغوش مدینه به معراج می رود، دیگری از آغوش کربلا!
عرش، به تبسّم امام حسین علیه السلام لبخند می گشاید
 
و به گلخند علی اصغر علیه السلام ، تلخ می گرید!

مولا جان، ای زیباترین نام شهادت، ای جاودانه ترین داغ کربلایی!
خوش آمدی، که اگر نمی آمدی، عاشق شدن معنایی نداشت!

فدای دقایق شیرین تبسّمت که آکنده از عطر سیب بود.

 

  • ۴
  • ۰

اَلسَّلام عَلَی الحُسَین و عَلَی علیِّ اِبنِ الحُسَین

و عَلَی اَولادِ الحُسَین و عَلَی اَصحابِ الحُسَین

 

سکوت بر عالم اسلام سنگینی می کند، انگار باز هم جهان باید بعثت دیگری را تجربه می کند...

حیف، حیف که این بار نوبت بعثت خون است...

زمین میزبان کاروانی می شود که تمام عظمت تاریخ را یک تنه به دوش می کشد...

زمانه مردی را می طلبد که بعثت دوباره ای به پا کند، چه کسی لایق تر است از پسر ابوطالب و خون خدا برای مبعوث شدن؟!

اینجاست که به مقدس نماها می فهماند طواف کعبه نزد طواف حول محور شهادت چیزی نیست!!

این آغاز ماجرایی است که پایان نخواهد داشت...

 

پس کاروان به راه می افتد، البته

این که در بیابان پیش می رود کاروان نیست، بلکه عظمت یک تاریخ و حماسه ی یک حادثه است.

زمین زیر پای پسر ابوطالب می لرزد و عرق شرم بر تن دقایق می نشیند از قلت یاران حقیقت...

تاریخ بزنگاه کم نداشته است اما عاشورا یک بزنگاه بی نظیر بود، هر کس که به کاروان حقیقت پیوست و مصداق "نحن صامدون" شد، زمزمه ی "ارجعی الی ربک" را با گوش دل حس کرد و کربلای خود را یافت، با حرکت این کاروان "قلت عددنا و کثرت عدونا" می تواند عملی شود...

حسین بن علی معنای قران می شود وقتی می خوانیم "ولا خوف علیهم و لا هم یحزنون..."

 

یا بن فاطمه هیچ سجاده ای باز نشد که نام تو را رمز عبور خود نکرده باشد...

این کاروان عطش شهادت را بر دهان خشک تاریخ نشانده است و اگر دنبال شهادت می گردی،

ای رفیق،شهادت رو به روی دقایق نفس می زند...

 

فطرس! برسان مژده به طوفان زدگان

کشتی نجات را به آب افکندند...

نویسنده:مهدی سلامی

  • ۴
  • ۰

تو یه کوچه ای چهار تا خیاط بودند

همیشه با هم بحث میکردند..

یک روز، اولین خیاط یه تابلو بالای مغازه اش نصب کرد.

روی تابلو نوشته بود “بهترین خیاط شهر”

 دومین خیاط روی تابلوی بالای سردر مغازش نوشت ” بهترین خیاط کشور”

 سومین خیاط نوشت “بهترین خیاط دنیا”

چهارمین خیاط وقتی با این واقعه مواجه شد روی یک برگه کوچک با یه خط کوچک نوشت:

 “بهترین خیاط این کوچه”

 آری؛

 قرار نیست دنیامون رو بزرگ کنیم که توش گم بشیم،

تو همون دنیایی که هستیم.

میشه خودمون رو بزرگ نشون بدی!!!

  • ۳
  • ۰




جهت دانلود فایل اینجا کلیک کنید.

  پ.ن:ارسالی از دوست گرامی
علیرضا(رنگ خدایی)
  • ۴
  • ۰

بعد از مرگ نیز انسان در عالم اعمال خویش زندگی می کند.

"شهید سید مرتضی آوینی"

  • ۳
  • ۰



جهت دانلود فایل اینجا کلیک کنید.
  • ۱
  • ۰





جهت دانلود فایل اینجا کلیک نمایید.
  • ۱
  • ۰

به تصویر خوب دقت کنید...

هر دو مردی هستند که همه دشمنان ما از این دو میترسند...

اینا همش به کنار،احترامی که سردار به آقا گذاشته رو نگاه کنید!

تا آخر مراسم سردار سلیمانی همینطور دوزانو و دست به سینه کنار آقا نشسته بود

یادمون نره ایشون همون فردی هستند که شیمون پرز راجع بهش گفت:

خاور میانه روی انگشتان ژنرال سلیمانی می چرخد.

حالا فردی که دشمن اینجوری راجع بهش حرف میزنه ببین جلوی رهبرش چطور مودبانه نشسته!

برداشت من این بود:

هر کی هستی،هر چی هستی!

احترام به این سید بزرگوار واجبه!

  • ۲
  • ۰

دنیا در برابر چشمانم ورقی خورد و محشر را دیدم،قیامت شده بود.

تا چشم کار میکرد مردمان بودند و مردمان...

آفتاب سوزان بالای سرها بودو همگان تشنه لب به دنبال سایبانی میگشتند،

بادی که انگار از جهنم برآمده بود،چونان شلاق بی رحمی بر صورت ها می خورد،

زمین مانند کوره ای داغ مجالی برای ایستادن نمی داد.

هرکس به فکر خود و سرانجامش،نه مادران را کاری به فرزندان بود و نه دوستی به دنبال دوست.

ناگاه صدای بلندی در صحنه محشر پیچید،همه شنیدندو مبهوت ماندند....

چشمان خود را فرو بندید تا فاطمه دخت محمد ص گذر کند!

در آن هیاهو میخواستم فریاد کشم که ای مادر!

این گروه در دنیا برغربت شما گریسته اند،

اینان قلوبشان را از دوستی شما و فرزندانتان پرکرده بودند،

اینان چشمان خود را پر از اشک بر مظلومیت شما کرده بودند،

مادر!حال چگونه می توانند از دیدن عز و جلال شما دیده فرو شویند؟

اینک زمان آن رسیده که پس از قرون و اعصار سرخوردگی،شکوه شما را به تماشا نشینند،

شاید کسی در گوشم خواند،اندکی صبر!تماشای این همه جلالت،ظرفی بیش از تحمل شمایان می طلبد،

کاروان او گذشت و در سایه عرش خدا توقف کرد...

محشریان شنیدند که بعضه رسول خدا دست به دعا برداشت که پرودگارا،حسن و حسینم را به من بنمایان!

نه قلم را یاری به تصویر کشیدن است و نه زبان را توان بازگو کردن،چه محشری بود دیدار مادر و فرزندانش...

آنگاه از جانب پروردگار عالمیان ندا آمد:

ای فاطمه!بخواه از من که هر چه امروز بخواهی نثار قدمت می کنم!

و او گفت:خداوندا!شیعیانم

فدای تو مادر که با چنان عطوفتی به یاد دوستارانت هستی

خطاب شد:همه را بخشیدم،حاجتی دیگر بخواه

بازگفت:پروردگارا،شیعیان فرزندانم!

خطاب شد:بخشیدم

آن قدر از او خواست و خدا آنقدر عطا نمود که جز سیه رویان و دوست داران ستم و بدعت دیگر کسانی نماند،همانان که در دنیا دنباله روی سقیفه را برگزیدند،چشمانشان را بر روی ستم هایی که بر شما رفت بستند،هر روز نوایی سر زدند که شهادتت افسانه است،تو برای دنیا با سقیفه نشینان به جنگ بر خواستی و ...

و آن وقت معلوم خواهد شد که نه مظلومیت شما قابل رد کردن است و نه شهادتتان انکار شدنی،و نحن نقول الحمدالله رب العالمین!

عالمیان بدانید:او تنها ۱۸ سال داشت،

شهادت مادرم افسانه نیست!

 

  • ۱
  • ۰

کلیپ صوتی حجت الاسلام پناهیان در خصوص نامه رهبری به جوانان اروپایی



دانلود

  • ۱
  • ۰

سلام

اول از همه میلاد حضرت زینب کبری(س) و روز پرستار و به همه پرستارای عزیز تبریک میگم.

دوم امروز 5 اسفند روز مهندسم هست،پس روز مهندسم به خودم و رفیقای مهندسمو و بقیه مهندسا هم تبریک عرض میکنم...

کلاً یه مدته همه چیزا به هم ریخته،مثلاً زمستون تابستونه

درختا تو زمستون شکوفه میدن

و یکیشم همین دیگه روز مهندس و پرستار قاطی میشه

اما کلهم روزمون،روزتون مبارک.

موفق و موید باشین در پناه حضرت زینب(سلام الله علیها)

ان شاءالله

 

  • ۲
  • ۰

رنگ سال هم اعلام شد...

.

.

.

.

رنگ نیلی

.

.

.

.

همان رنگ صورت مادر

بوی فاطمیه داره میاد

بوی دیوار

بوی در

بوی آتش

(السلام علیک یا صدیقه الشهیده)

  • ۱
  • ۰

خووووب، نزدیک ولنتاین شد...
یادتونه دم محرم هی میگفتین پول هیئتارو خرج فقرا کنین؟؟؟
یادتونه میگفتین پول نذری ها رو بجاش برای بچه فقیرا مرغ و گوشت بخرین؟؟؟
حال نوبت توئه ، تویی که دم محرم این حرفارو میزدی، حالا تو چرا پول عروسکا و کافی شاپا و شکلاتاتو خرج فقرا نمیکنی!؟
تو چرا نمیری جای عروسک مرغ بخری بدی دم خونه فقرا؟؟؟
تو دختر خانوم، تو چرا پول کادوت رو نمیری یه دست لباس بخری برای بچه فقیر ها؟؟؟
یا چرا اصلا پول کافی شاپ ها و رستورانایی که میخوااین برین رو غذا نمیخربد و نمیدید به فقرا؟؟؟
دیدین؟؟؟ هیچ کدومتون عرضه همچین کاری ندارین.... ینی دلش رو ندارین که از دوست...یا ... که میدونین دو روز دیگه ولتون میکنه بگذرین....
اون وقت توقع دارین ما از امام حسینمون بگذریم؟
از هیئتامون بگذریم؟؟؟
از کسی بگذریم که آبرو و اعتبارمون رو مدیونشیم؟؟؟
نه.... این خبرا نیست....

حالا بفهمید که هرچیزی جایگاه خودش رو داره...
کمک کردن به فقرا جای خودش، هیئت امام حسین جای خودش....

تازه خبر ندارین بیشتر پول هییت ها هم فقرا میدن